تهران ۴بعدازظهر شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۶۰: در فاصلهيي كمتر از يك ساعت جمعيتي بالغ بر نيمميليون نفر در خيابانهاي تهران به حرکت درآمدند.
در میدان فردوسی تهران پاسداران به فرمان خمینی به روی
جمعیت ۵۰۰ هزار نفری آتش گشودند بیش از ۵۰ تن شهید و صدها تن مجروح شدند.
هدف از تظاهرات سی خرداد اتمام حجت تاریخی با خمینی و
باندش بود. پایان مشروعیت سیاسی خمینی.
مجاهدین از پیش بارها به ارتجاع حاکم هشدار داده بودند
که از روزی که با گلوله در برابر گلوله پاسخ بگیرند حذر کنند و اکنون آن روز فرا
رسیده بود...
این رویارویی تاریخی از کجا آغاز شد؟
برای پاسخ به این سئوال باید به آنچه که از فردای انقلاب ضد سلطنتی
تا روز سی خرداد بوقوع پیوست نگاهی اجمالی بیندازیم.
اسفند ۱۳۵۷ اولین رویارویی: در حالی که کمتر از یک ماه
از پیروزی انقلاب بهمن میگذشت، خمینی ماهیت زنستیز خود را با شعار یا روسری
یا توسری توسط چماقدارانش آشکار کرد. در همان روز مجاهدین با محکوم کردن این
اقدام با ارتجاع خمینی مرزبندی نمودند.
۱۰و ۱۱فروردین ۱۳۵۸:
مجاهدین با انتقاد به نحوه رفراندوم جمهوری اسلامی طی اطلاعیهیی اعلام کردند که «…
مردم باید نوع حکومتی را که بدان رأی میدهند بدانند و آگاهی داشته باشند که دارای
چه نوع ویژگی است».
۱۷خرداد ۱۳۵۸مجاهدین در بیانیهیی
پیرامون «ضرورت تشکیل مجلس مؤسسان از طریق انتخابات سراسری» به مخالفت آشکار با
خمینی برخاستند و مفهوم «خبرگان» را زیر سؤال بردند. این در حالی بود که خمینی در پاریس قول مجلس مؤسسان را داده.
مرداد ۱۳۵۸خمینی فرمان سرکوب مردم
کردستان را صادر کرد و خلخالی به نمایندگی از او کشتار مردم را آغاز کرد. مجاهدین
آنرا محکوم کرده و خواستار به رسمیت شناخته شدن حقوق کردها شدند.
۲۴ آبان ۱۳۵۸ دست پخت خبرگان بر مبنای
اصل ولایتفقیه به خمینی تحویل داده شد. مجاهدین در یک تلگرام فوری، ضمن محکوم
کردن آن به قانون اساسی ولایت فقیه رأی ندادند.
۱۵ دیماه ۱۳۵۸ مسعود رجوی کاندیدای
ریاستجمهوری با حکم خمینی به بهانه اینکه به قانون اساسی رأی نداده حذف شد.
۲۴ اسفند ۱۳۵۸ مسعود رجوی در انتخابات
مجلس شورا در حالی که طبق اعلام رسمی بیش از ۵۳۰ هزار رأی مردم تهران را به نام
خود داشت اما از شرکت در مجلس حذف گردید!!
۲۲ خرداد ۱۳۵۹ - مسعود رجوی در میتینگ
امجدیه تهران تحت عنوان چه باید کرد؟ به افشای جریان چماقداری خمینی پرداخت. تنها
۱۳ روز بعد یعنی در ۴تیر ۱۳۵۹خمینی در یک سخنرانی مجاهدین را بدتر از کفار نامید و
گفت: خطر نه آمریکا و نه شوروی و نه هیچکس و هیچ جای دیگر بلکه در همین تهران و
بیخ گوش ما است پیرو آن در ۲۵ آبان ۱۳۵۹،
حکم احضار و تعقیب رهبری مجاهدین از طریق دادستان خمینی صادر شد.
هفته اول اردیبهشت ۱۳۶۰: پاسداران جنایتکار با به رگبار بستن نشریه
فروشان مجاهد در قائمشهر حداقل هشت تن از آنان را شهادت رساندند.
۷ اردیبهشت ۱۳۶۰: راهپیمایی اعتراضی ۲۰۰ هزار تن از مردم تهران به دعوت مادران
مسلمان به کشتار مجاهدین در قائمشهر انجام شد. در این راهپیمایی مسالمت آمیز نیز
دو تن از مجاهدین به شهادت رسیدند.
۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۰: خمینی که چرخش تعادل و موج نفرت عمومی از خود را
به چشم میدید مجاهدین را به تعیین «تکلیف نهایی» تهدید کرد و گفت:
«اسلحه را زمین بگذارید و از این شیطنتها دست بردارید و به آغوش ملت
برگردید» والا «یک روز است که پشیمانی دیگر سودی ندارد و آن روزی است که به ملت
تکلیف شود، تکلیف شرعی الهی به مقابله با اینها و تکلیف آخری، نسبت به اینها تعیین
شود».
دو روز بعد در ۱۲ اردیبهشت مجاهدین هم آخرین اتمامحجت را بهعمل
آوردند و در یک نامه سرگشاده خطاب به خمینی نوشتند: ما حاضریم سلاحهایمان را تحویل
بدهیم، اما اجازه بدهید همراه با خانوادههایمان خدمت برسیم و حضوری حرفهای خود را
بزنیم. اما خمینی پس از یک هفته با کنایه گفت لازم نیست شما بیایید، من خدمت شما
میرسم.
بیلان قتل و جنایت چماقداران خمینی تا پیش از سی خرداد ۱۳۶۰، بالغ بر
۵۰ شهید بیش از ۴۰۰۰ هزار زندانی سیاسی و هزاران تن مجروح و مصدوم است.
این چنین بود که تظاهرات مسالمتآمیز نیممیلیون نفری مردم تهران به
دستور شخص خمینی به خاک و خون کشیده شد و در پی آن، بیسابقهترین موج اعدامها از
همان شامگاه ۳۰ خرداد آغاز گردید؛ جنایاتی که تا همین امروز با کشتار بیش از
۱۲۰هزار تن از پاکترین و فداکارترین فرزندان مجاهد و مبارز میهن همچنان ادامه
دارد. به این ترتیب ۳۰ خرداد برای همیشه بر دفتر مسالمت با خمینی خط پایان کشید.
هیچ نظری موجود نیست:
نظرات جدید مجاز نیستند.