۱۲۲ سال پیش در ۱۴مرداد
۱۲۸۵فرمان مشروطه توسط مظفرالدینشاه قاجار پس از شورشها و اعتراضاتی که در شهرهای ایران بر ضد
ستمگریهای حکومت انجام شد؛ به امضا رسید و متعاقبا
اولین مجلس شورای ملی در ایران تشکیل گردید.
پنج ماه بعد در روز هشتم دیماه ۱۲۸۵(ه-ش) بهدنبال ماهها درگیری بین دربار و مجلس
اول، سرانجام مظفرالدینشاه قاجار
مصوبة قانوناساسی را که با اجرای آن نظام حکومتی ایران از «استبداد سلطنتی» به «مشروطه سلطنتی» تبدیل میشد امضاء کرد و ده روز بعد نیز درگذشت.
روز
دوم تیر سال ۱۲۸۷ بهدستور
محمدعلی شاه و با حمایت مرتجعانی همچون شیخفضلالله نوری توسط نیروهای قزاق به
فرماندهی لیاخوف روسی اولین مجلس شورای ملی پس از انقلاب مشروطیت به توپ بسته شد.
بلافاصله بعد از توپباران مجلس، همه نشانههای مشروطه از میان برداشته شد.
روزنامهها و انجمنها بهکلی تعطیل و دستگیری آزادیخواهان آغاز گردید.
روز ۷ تیر سال ۱۲۸۷ زمانی که خبر کودتای محمدعلیشاه
به شهرستانها رسید، طرفداران استبداد در تمامی شهرها آزادیخوهان را دستگیر و
انجمنهایشان را تعطیل کردند. تنها تبریز که از مدتها قبل، ستارخان و سایر
انقلابیون، خطر کودتا را حس کرده بودند به بسیج مردم پرداخته آنان را در دستههای
مسلح سازماندهی کرده و آموزش دادند مانع از خاموشی چراغ آزادی در تبریز گردید و از
آنجا نیز بهسراسر ایران گسترش یافت.
اولین
حرکت علیه کودتا از اصفهان آغاز
شد. سرداراسعد بختیاری با هزاران سوار بختیاری، وارد اصفهان شده
و شهر را به تصرف درآورد.
بهدنبال
آن اوضاع گیلان نیز
متشنج شد. مخالفان محمدعلی شاه متحد شدند و عدهای از مجاهدین قفقازی نیز به آنها
ملحق گردیدند. یپرم خان ارمنی فرمانده مجاهدین قفقازی، در واحدهای نظامی خود
انضباط نظامی را برقرار نمود و بعد از متشکل کردن این نیرو، به ارگ دولتی حمله
کرده، آن را اشغال نمودند سرانجام شهر را تصرف کردند. همزمان با این واقعه عینالدوله از محاصرهٔ
تبریز مأیوس شده، بهسرعت از آذربایجان بازگشت.
روز
۲۲ تیرماه ۱۲۸۸ ه.خ قوای سردار اسعد و سپهدار تنکابنی، در نزدیکی تهران به هم رسیدند و در بادامک، اردو زدند.
جنگ
بین قزاقان دولتی و قوای مشروطهخواه درگرفت و عصر روز ۲۴ تیرماه، جنگ به نفع
مشروطهخواهان پایان پذیرفت. فردای آن روز محمدعلی شاه و
نزدیکان او به سفارت روسیه پناه بردند.
به
این ترتیب انقلاب مشروطه به پیروزی رسید، اما طنز تاریخ بنگرید!
در اینسوی دیوارهای شهر مقاوم تبریز، فرمانده
انقلاب، ستارخان بود و در آن سو، بیرون شهر، نیروهای جرار قزاق! «رضاشاه»
که آن روزها اسمش «رضا شصتتیر» بود، فرمانده یک گروه مسلسلچی در اردوی
استبداد بود. او در آن روزها که بیامان مشروطهخواهان را از دم تیر مسلسل معروفش
(شصتتیر) میگذراند، ظاهراً نمیدانست بعدها خود و خاندانش اجبارا باید کبادهکش
مشروطهخواهی دروغین در ایران شوند!
اینچنین
بود که مشروطه در زیر آوار ۵۷ سال دیکتاتوری پهلوی مدفون و مبارزه برای آزادی تا
سرنگونی سطلنت فقیه ادامه پیدا کرد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر